محل به محل، مکان به مکان، نقطه به نقطه، برای مثال آن حکیم خارچین استاد بود / دست می زد جابه جا می آزمود (مولوی - ۴۱)، درحال، فوراً، فی الفور مثلاً جا به جا افتاد و مرد جابه جا شدن: از جایی به جای دیگر رفتن، از جای خود تکان خوردن استخوان یا مفصل، از بند دررفتن، از جا دررفتن جابه جا کردن: چیزی را از جایی به جای دیگر گذاشتن، چیزی را در جای خود قرار دادن
محل به محل، مکان به مکان، نقطه به نقطه، برای مِثال آن حکیم خارچین استاد بود / دست می زد جابه جا می آزمود (مولوی - ۴۱)، درحال، فوراً، فی الفور مثلاً جا به جا افتاد و مرد جابه جا شدن: از جایی به جای دیگر رفتن، از جای خود تکان خوردن استخوان یا مفصل، از بند دررفتن، از جا دررفتن جابه جا کردن: چیزی را از جایی به جای دیگر گذاشتن، چیزی را در جای خود قرار دادن
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان. در 32هزارگزی جنوب علی آباد واقع است. کوهستانی و معتدل و مرطوب است، 105 تن سکنه دارد. از چشمه سار آبیاری می شود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و صنایع دستی زنان کرباس، شال بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به چه جاه شود
دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان. در 32هزارگزی جنوب علی آباد واقع است. کوهستانی و معتدل و مرطوب است، 105 تن سکنه دارد. از چشمه سار آبیاری می شود. محصولش غلات و لبنیات است. شغل اهالی کشاورزی و صنایع دستی زنان کرباس، شال بافی می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). رجوع به چه جاه شود
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
ده کوچکی است از دهستان بهمئی سردسیربخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری قلعۀ اعلا مرکز دهستان و 36هزارگزی خاور راه شوسۀ رامهرمز. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)